دم نوحه:
بیا مادر از حرم بیرون سرو بستانت میرود میدان
کفن بنما بر تن قاسم مونس جانت میرود میدان
ادامة نوحه:
بیا مادر درد دل گویم این دم آخر با تو از احسان
مکن دیگر بَعدم ای مادر، گریه و زاری، ناله و افغان
بُوَد یارم اندر این صحرا ای ستمدیده خالق سبحان
ز جور چرخ گلِ مادر از گلستانت میرود میدان
اگر دیدی پیکرم را در خاک و خون غلتان، صبر کن مادر
اگر دیدی رأس من بر نی چون مهِ تابان، صبر کن مادر
اگر دیدی پیکرم را در خاک و خون غلتان، صبر کن مادر
حلالم کن نازپرورده روی دامانت میرود میدان
رهایم کن تا که بنشینم بر بُراقِ مرگ با هزار افغان
که جولانم گشته ای مادر دیدة گریان، غرقة جانان
ز خون من باید این صحرا لالهگون گردد از دَمِ پیکان
شود جسمام توتیا از کین، جان جانانت میرود میدان
بیا مادر لحظهای بنشین در کنار من از رهِ یاری
که من رفتم کُشته گردیدم نوعروسم را ده تو دلداری